خانم اکسیژن!

عینک میزنی اما همیشه تاکیید میکنی که نمره چشمت خیلی پایین نیست و فقط برای مطالعه میزنی!اما من از وقتی دیدم که روی چشمت هست.بله نمیخوای نشان دهی نقصی داری.بله کمال گرا دوست داشتی.

هر دفعه باید عذر خواهی کنم بابت همان دفعه که با تنه زدن و با کلیشه ی همیشگی ایرانی اشنا شدن دو جوان سه ثانیه چشم در چشم شدیم.شاید بازوی نحیفت درد گرفته بود اما از روی غرور خم به ابرو نیاوردی بلند نشدی و فریاد بزنی سکوت کردی و من دستپاچه تر از ان بودم که بتوانم قضیه را جمع کنم.فقط میگفتم:مرسی! ببخشید که زدم بهتون.باور کنید باورر کنید. جمله کامل نمیشد نمیتواست که کامل شود من خیره و ترسیده و مبهم یک دنیا در چشمانت شده بود.متنفر بودم و هستم از این مدل کلیشه ها اما از چیزی که بدت بیاید سرت میاید!

و من سرم آمد اوار شدی بر سرم.هر روز باید میدمت هر روز خدا.باید بیخیالی طی کنم.بله بهترین کار همین است.باید فکرم را از چشمان مسلح دور کنم.به هر حال چیزهای قشنگ تری هم شاید باشد.شاید جنگل شاید کوه.شاید آهو.نمیدانم به کسی که نمیشود به او رسید باید از او فرار کرد تا گرفتار سوختن نشوی.و تو دست نیافتنی تر از انی که من بتوانم تلاشی بکنم.

لااقل فرار کنم از لبخندهای مهلکت.تو چجور سمی هستی که نمیکشی؟کاش مسیرم به مسیرت نمیخورد.چرا هر روز بیشتر نگاهم میکنی؟شاید من مثل هوتن شکیبا در لیسانسه های خیالاتی شدم که هر دختری لبخند زد و سلام داد عاشقت شده.

شاید من خیال بافم؟اما قطعا تو بهترین خوش خیالی دنیا هستی.

-------

عکس تزئینی

ح.ژ

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آنلاین دانلود فایل تورک نوا | دانلود اهنگ تورکی Richard Marilyn برنامه نویسی اندروید معرفی برند ترین ها Buddy حلال دانلودی ها نتایج طیف سنجی مادون قرمز